علی سعیدی
1395/3/9
تعداد بازدید:
وقتی صحبت از سروساماندادن به اوضاع اقتصادی کشور میشود، مسئلهای که غالباً همه ما مطالبه میکنیم حل معضل بیکاری است. اهمیت این نکته پررنگتر میشود زمانی که تأثیر آن را بر سایر مؤلفههای اجتماعی مانند نرخ ازدواج، میزان تمایل به فرزندآوری، بزه اجتماعی و … بسنجیم.
اما حل معضل بیکاری برعهده کیست؟ این تصور که دولت بداهتا بتواند با تزریق سرمایه، چند صدهزار شغل ایجاد کند، تمام واقعیت نیست. گرچه وظایف و نقش دولت در حل این معضل، کلیدی و مهم است اما نکتهای که غالباً در اینباره نادیده گرفته میشود، نقش آحاد مردم است که اهمیت آن کمتر از نقش دولت نیست.
یکی از آشناترین راهکارهایی که زیاد مطرح میشود اما بهسادگی نادیده گرفته میشود، خرید کالای ایرانی برای رونقگرفتن تولید ملی است. سؤال مهم این است که «چرا کالای ایرانی نمیخریم؟»
باور رایجی در میان ما وجود دارد که کالاهای خارجی «باکیفیت» است و کالای ایرانی کیفیت لازم را ندارد. اگرچه این سخن دربارۀ برخی از کالاها درست است اما دربارۀ بسیاری از کالاها نادرست است و کسانی که اهل تحقیق و جستوجو هستند و برای سنجش کیفیت کالاها از معیارهای علمی استفاده میکنند، کالاهای ایرانی را جزو کالاهای نسبتاً با کیفیت میدانند. اما چرا این باور در میان ما رواج پیدا کرده است؟
بخشی از آن بهخاطر تبلیغات گسترده شرکتهای خارجی و استفاده از شگردهای مدرن روانشناختی برای ترویج مصرف کالاهای خارجی و تغییر ذائقه و فرهنگ عمومی جامعه به سمت استفاده از کالاهای خارجی است. مصرف کالاهای خارجی تبدیل به «کلاس اجتماعی» شده است و کسی که از برند خارجی استفاده میکند ولو اینکه نمونۀ باکیفیت داخلی از آن وجود دارد، در فرهنگ عامه مردم مورد تحسین است. بهعنوان مثال، میتوان به صنایع پوشاک اشاره کرد. پارچه و پوشاک ایرانی در طول تاریخ سرآمد و زبانزد دنیا بوده است. در عصر ما نیز انواع تولیدکنندگان پوشاک ایرانی لباسهای باکیفیت، زیبا و بادوام تولید میکنند اما بسیاری از ما ترجیح میدهیم از «برندهای» خارجی استفاده کنیم.
حتی کسانی از ما که دنبال برندبازی نیستند و درعوض، قیمت کالا را عامل مهمی در انتخاب و خرید کالا میدانند نیز کمتر سراغ کالای ایرانی میروند چون کالاهای ایرانی باکیفیت نسبت به کالای خارجی کمکیفیت یا بیکیفیت قیمت بیشتری دارد. این عده نیز دچار خطاهای شناختی متعددی هستند. اگرچه کالاهای خارجی قیمت کمتری دارد اما آیا قیمت تنها عامل سنجش و مقایسه است یا اینکه برای ارزیابی کالا باید قیمت و کیفیت را بهطور همزمان مدنظر قرار دهیم؟ درجایی که کالاهایی در بازار وجود دارد که نسبت به کیفیت آن، قیمت مناسبی دارند، خرید کالای «بنجل» ولو به قیمت پایین، نوعی اسراف و اتلاف مال است. مثلاً شاید لوازم خانگی چینی نسبت به مشابه ایرانی قیمت کمتری داشته باشند اما اگر کالای ایرانی عمر مفید ده سال داشته باشد و قیمت آن بیست درصد بیشتر از قیمت کالای چینی باشد که عمر مفید آن تنها دو سال است، عقل اقتصادی حکم میکند که کالای بادوامتر را باید خرید.
علاوهبراین، همیشه در بازار بین قیمت و کیفیت رابطۀ منطقی وجود ندارد. مثلاً ممکن است کالای خارجی باکیفیتی را بیابید که قیمت آن نسبت به کالای وطنی با همان کیفیت، اتفاقا قیمت کمتری داشته باشد. این تفاوت قیمت در برخی موارد تاجایی است که قیمت نهایی کالای خارجی از هزینۀ تمامشدۀ کالای ایرانی نیز کمتر است! طبیعی است که اگر بازارها کاملاً رقابتی و شفاف و منصفانه طراحی شده بودند، این امر بهمعنای برتری تولیدکنندۀ خارجی در فناوری تولید میبود، درحالیکه با فقدان بازارهای منصفانه در سطح جهانی و ملی، بهراحتی نمیتوان این فرضیه را پذیرفت. در بسیاری از موارد، تولیدکنندۀ خارجی برای اینکه بتواند در بازار کشور ما وارد شود و سهم عمدهای از بازار را دراختیار بگیرد، در ابتدا سعی میکند کالاهای خود را به قیمتی بسیار پایین و حتی کمتر از هزینۀ تولید عرضه کند، یعنی؛ کالاهای خود را به ضرر میفروشد تا از این طریق رقبای خود در بازار را دچار ورشکستگی کند. وقتی رقبای وطنی او ورشکسته شدند و از بازار خارج شدند، آنگاه آن تولیدکنندۀ خارجی میشود تنها عرضهکنندۀ آن کالا و آن وقت است که محصولات خود را به قیمتی میفروشد که هم جبران ضررهای گذشته شود و هم سودهای کلانی به دست آورد. نمونۀ این اقدام را در صنایع الکترونیک کشور شاهد هستیم. درحالیکه تا یک دهۀ گذشته، لوازم الکترونیک از جمله انواع تلویزیون، یخچال فریزر، گوشی موبایل و… توسط تولیدکنندگان متعدد داخلی تولید و عرضه میشد، امروزه تقریباً هیچ نامی از تولیدکنندگان ایرانی در این حوزهها وجود ندارد و بازار ما تماماً در اختیار برندهای خارجی است.
علاوهبر «کلاس اجتماعی» و «کیفیت» و «قیمت»، نادیدهگرفتن اصل «جهاد»، موجب غفلت از حمایت و پشتیبانی از کالای ایرانی میشود. درحالیکه اصل جهاد اقتصادی اقتضاء میکند با خرید کالاهایی ایرانی، ولو با کیفیت نسبتاً کمتر، این فرصت را به تولیدکنندگان داخلی برای بهروزرسانی تولیدات و رقابت با رقیبان خارجیاش بدهیم.
بانگاهی اجمالی به فرهنگ مصرفیمان، مشخص میشود ما چگونه با چشموهمچشمی یا سهلانگاری و منفعتجویی شخصی و با نادیدهگرفتن اصل «جهاد»، با دست خودمان تولید داخلی را به مرز نابودی کشاندهایم و با این روحیه و با این فرهنگ غلط خرید، عملاً بیکاری جوانان خود را به دست خود رقم زدهایم!