علی سعیدی
1395/10/1
تعداد بازدید:
بخش عمدهای از بار اقتصاد مقاومتی بر دوش آحاد مردم است. تکتک ما میتوانیم فعالیتهای اقتصادی مختلفی را انجام دهیم و بدین طریق در امور اقتصادی کشور نقشآفرینی کنیم. فقط کافیست مقداری نگاه خود را عوض کنیم. یکی از این حوزههای مشارکت مردم در اقتصاد، «احیای زمین» است.
زمین در اقتصاد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و بهعنوان یکی از عوامل تولید به شمار میرود. در قرآن و روایات هم به آبادکردن زمین توصیۀ فراوانی شده است. قرآن وظیفه آبادکردن زمین را بر عهدۀ انسان قرار داده است (هو الذی انشاکم من الارض واستعمرکم فیها/ هود ۶١) و در روایات داریم که کسی که زمین مردهای را آباد کند مالک آن میشود. توجه به این آموزهها میتواند رویکرد ما را به زمین عوض کند.
در شرایط فعلی و تحت تأثیر نگاه مصرفگرای سوداگرانه، وقتی در فضای عمل اقتصادی حرف از زمین زده میشود، هدف رایج کسب سود ازطریق خرید به قیمت ارزان و فروش در شرایط گرانی است. حتی در مواردیکه در زمین ساخت و سازی صورت میگیرد که خودش میتواند نوعی آبادسازی به شمار رود، باز غلبه با سوداگری است نه احیای زمین. سازنده فقط به فکر این است که هر طور میتواند هزینههای خود را کاهش دهد ولو با کاستن از کیفیت و ساختمان خود را به بالاترین قیمت بفروشد.
این امر حتی در زمینهای حاشیۀ شهرها و بعضاً در روستاها نیز جریان دارد: زمینهای حاصلخیز و ییلاقی نزدیک شهرها که زمانی بهعنوان مراکز تولیدی مهم برای تأمین مایحتاج غذایی مناطق دور و نزدیک مطرح بودهاند، اکنون در بهترین حالت تبدیل به باغویلاهای لوکسی شدهاند که صاحبان آنها برای گذران تعطیلات خود به آنجا میروند بدون اینکه از تولیدات متنوع و متکثر سابق خبری باشد. بقیه زمینها هم که کمتر حاصلخیزند یا دسترسی خوبی ندارند تبدیل به بیابان شدهاند چون آب آن مناطق برای تأمین آب مورد نیاز کلانشهرهای مصرفی استفاده میشود و دیگر برای کشاورزی و آبادکردن آن زمینها آبی باقی نمانده است!
در جوامع شهری بسیاری از مردم به شغلهای خدماتی غیرمولد اشتغال پیدا کردهاند و تحت تأثیر فضای فرهنگی مصرفزده نیروی کار فعال و توانمند روزبهروز از سمت روستاها (که گلوگاههای تولید کالاهای اساسی مورد نیاز کشور هستند) به سمت شهرها سرازیر میشوند و باز این زمینها هستند که قربانی میشوند؛ حتی زمینهای آباد و احیاشده بهتدریج رها میشوند و به موات (زمینهای افتاده و بایر) تبدیل میشوند.
چالش تخریب محیطزیست، آلودگی هوای شهرها، بحران آب، ترافیکهای وحشتناک در ایام تعطیلات به سمت مناطق ییلاقی و تخریب بنیانهای تولیدی اقتصاد کشور شاید تا حد زیادی برخاسته از این نگاه سوداگرانه به زمین و تملک آن باشد. اگر بهجای این نگاه، آبادکردن زمین را وظیفۀ الهی و انسانی خود میدانستیم شاید بسیاری از این معضلات گریبانگیرمان نمیشد.
اگر نگاهمان به زمین را عوض کنیم و بهدنبال احیای زمین باشیم، میتوانیم راهکارهایی را برای آن پیدا کنیم. میشود بهجای ایندر و آن در زدن برای خرید یک واحد آپارتمان نقلی در مرکز شهر شلوغ و پرسروصدا، به این فکر کرد که قطعه زمینی را در بیرون از شهر تهیه کنیم و آن را آباد کنیم: درخت میوه و انواع سبزیجات و گیاهان مفید را با اندکی اطلاعات کشاورزی میتوان کاشت و به محصول رساند. حتی اگر سرمایۀ اولیه برای خرید زمین نداریم میتوانیم شراکتی اقدام به این کار کنیم. اگر هم زمینی داریم و افتاده است تلاش کنیم هر طور که میتوانیم آن را احیا کنیم. از ظرفیتهای منطقه پرسوجو کنیم و بهجای ساخت تفریحگاه، به فکر تولید باشیم. لازم نیست که تولید انبوه داشته باشیم همین که قدری از مایحتاج مصرفی خود را تولید کنیم خودش قدمی است در راه تقویت تولید ملی.
اگر نگاه سوداگرانه را کنار بگذاریم و بهدنبال احیا باشیم و این نگاه را در مسئولان هم ترویج کنیم و از آنها مطالبه کنیم، امکانات فراوانی وجود دارد که میتواند به بنیۀ تولیدی کشوری کمک کند. بهعنوان مثال، سازمان اوقاف میتواند سیاستهای خود را در زمینهای وقفی مبتنیبر احیا تدوین کند بدین صورت که تخفیفهایی را برای کسانی که بهدنبال احیای زمینها هستند قائل شود و جریمههایی را برای کسانی که زمینها را رها کردهاند و آباد نمیکنند وضع کند.
در نگاه اسلامی اگر کسی زمینی را رها کند تا تبدیل به موات شود، آن زمین تحت عنوان انفال قرار میگیرد و از مالکیت شخصی خارج میشود و مالکیت آن در اختیار حاکم اسلامی قرار میگیرد. ترویج روحیۀ احیا میتواند زمینهساز اجرای این قوانین شریعت شود و نهایتاً زمین بهعنوان یکی از عوامل اصلی تولید، از انحصار سوداگری و دلالی خارجی شود و در خدمت تولید قرار گیرد.