علی سعیدی
1396/2/10
تعداد بازدید:
وقتی سخن از اشتغال و تولید میشود، یک نگاه سنتی و رایج این است که جوانان تحصیلکرده و جویای کار، به دنبال نهادها و شرکتها و موسساتی بروند که آگهیهای استخدام منتشر کردهاند و با سبکسنگینکردن پیشنهادها و شرکت در مصاحبهها و آزمونهای استخدامی، نهایتاً با هزار سلام و صلوات شغلی را انتخاب کنند. عمدتا هم شغلهای اداری و دفتری بر شغلهای فنی و کارگاهی ترجیح قوی دارند. دولت هم وظیفه دارد یا رأسا در مؤسسات و نهادها و شرکتهای وابسته به خود تقاضای استخدام را افزایش دهد یا اینکه از چنین بنگاهها و موسساتی حمایتهای گسترده کند تا با ایجاد شغل، مشکل بیکاری جوانان را حل کند. این نگاه به شغلیابی آنقدر رایج و فراگیر است که کمتر کسی در آن تردید میکند، اما سؤال این است که چرا این شیوۀ شغلیابی به وجود آمده است و آیا میتوان به شیوههای دیگری فکر کرد؟
اینکه ما در شغلیابی به دنبال مؤسسات و شرکتهایی باشیم که آگهی استخدام دادهاند، ریشه در فرهنگ مصرفی و آمادهخواری ما دارد. درواقع، ما انتظار داریم دیگران فعالیتهای اقتصادی را راهاندازی کنند، ریسکهای مربوط به نوسانات اقتصادی و سرمایهگذاری و فروش و … را بپذیرند، سیستم اداری و فنی لازم را مستقر کنند و بعد از ما بخواهند که در فضایی آرام و بیدغدغه، با گرفتن دستمزد ثابت ازپیشتعیینشده به اشتغال بپردازیم. با این نگاه البته مهم نخواهد بود که کاری که انجام میدهیم واقعاً چقدر مولد است، همین که حقوق سر ماه ما برسد، برای ما کافی خواهد بود. بااینحال، بدون توجه به این واقعیت که ما سر سفرۀ آمادۀ اقتصاد نشستهایم، همیشه نق میزنیم که چرا حقوق و مزایای پرداختی کم است و کفاف مخارج روزافزون مصرفی ما را نمیدهد!
غوطهورشدن در فرهنگ آمادهخواری و مصرفی، قدرت خلاقیت و نوآوری و ریسکپذیری را از بین میبرد و بدون خلاقیت و نوآوری و ریسکپذیری، ایجاد اشتغال مولد تقریباً ناممکن است. ترویج روحیۀ مزدبگیری و بیتفاوتی نسبت به تحولات و واقعیتهای اقتصادی نتیجۀ چنین فرهنگی است. متأسفانه این روحیۀ بیتفاوتی فقط در عرصه اقتصاد و کسبوکار باقی نمیماند و بهتدریج دیگر حوزههای زندگی اجتماعی ما را در بر میگیرد.
برخلاف فرهنگ آمادهخواری مصرفی، در یک فرهنگ تولیدی، مردم به جای اینکه بهدنبال فرصتطلبی و عافیتطلبی باشند، با شور و شوق بهدنبال نوآوری و ابتکار و خلاقیت هستند و از هر امکانی برای تحقق این روحیه استفاده میکنند. در فرهنگ تولیدگرا، جوان جویای کار منتظر نمینشیند که دیگران فعالیت اقتصادی را آغاز کنند و سپس ازطریق آگهی استخدام او را به کار دعوت کنند، بلکه به تکاپو میافتد با استفاده از ظرفیتها و تواناییهای خود و اطرافیان خود، نهتنها برای خود اشتغال ایجاد کند بلکه زمینه را برای اشتغال چندین نفر دیگر فراهم کند. اگر ما چنین نگاهی به اشتغال و تولید داشته باشیم، قطعاً قوۀ خلاقیت و توان فکری ما میتواند مسیرهای جدیدی را باز کند.
تولید شغل مولد، علاوه بر روحیۀ خلاقیت و نوآوری، به دانش فنی هم نیاز دارد. منظور از دانش فنی صرفاً گذراندن یکسری واحدهای دانشگاهی و اخذ مدرک از فلان دانشگاه مشهور و معروف نیست، بلکه کسی میتواند در حوزۀ فنی تولید دست به خلاقیت و نوآوری بزند که بتواند با اتکای به دانش خود کیفیت محصول را ارتقا دهد و از هزینههای آن بکاهد. امروزه صنایع و بنگاههای دانشبنیان در اقتصادهای پیشرو جهانی، نقش اصلی و تأثیرگذاری را بازی میکنند. افزایش ضریب دانش در محصولات و تولیدات میتواند ارزشافزوده بسیاری را نصیب فعالان اقتصادی بکند.
با توجه به اینکه در کشور ما تعداد زیادی از جوانان نخبه در رشتههای فنی و مهندسی تحصیل کردهاند و بخش عمدهای از نیروی جوایای کار را تشکیل میدهند، توجه به روحیۀ تولیدگری و استفادۀ کاربردی از دانش میتواند زمینهساز رونق تولید و اشتغال در کشور باشد. این امر میتواند در قالب کارگاههای دانشبنیان با سرمایههای خرد مردمی محقق شود. شواهد نشان میدهد در اقتصادهایی که نرخهای رشد بالایی را در دهههای اخیر تجربه کردهاند مثل چین و هند و هنگکنگ و...، این کارگاههای خرد دانشبنیاناند که موتور رشد اقتصادی قرار گرفتهاند. راهاندازی چنین کارگاههایی بیش از آنکه به سیاستگذاری و حمایت و بودجههای دولتی نیازمند باشد، به همت و ارادۀ مردم و به روحیه و فرهنگ تولیدی بستگی دارد. باور کنیم که با همین راهکار بهظاهر ساده میتوان گام بزرگی در جهت مقاومساز اقتصاد و استحکام ساخت آن برداشت و درضمن، مسئلۀ اشتغال و کسب درآمد جوانان هم حل خواهد شد.