علی سعیدی
1395/4/9
تعداد بازدید:
«هزینههای زندگی امروز بهشدت بالا رفته است»؛ «دخل و خرج زندگی با هم جور نیست»؛ «درآمدها کفاف هزینهها را نمیدهد»؛ «چیزی آخر برج نمیماند که پسانداز کنیم»؛ «برای خرید خانه یا ماشین یا وسایل زندگی پول کافی و یکجا نداریم»، چه باید کرد؟! یک راه بسیار ساده وجود دارد: کافیست به اولین بانک یا مؤسسه مالی و اعتباری که الحمدلله تعدادشان کم هم نیست، سری بزنیم و درخواست «وام» بدهیم. مدیر بانک یا مؤسسه ابتدا از زیر عینک خود با دیدۀ تردید به ما نگاهی میاندازد و از شغل و میزان درآمد و داراییهای ما میپرسد. سپس از مورد مصرف وام سؤال میکند و بعد از آن میگوید: «طرحهای مختلفی برای تسهیلات درخواستی شما وجود دارد. بسته به میزان وام و مدت بازپرداخت آن و توانایی شما در پرداخت اقساط، باید ابتدا مبلغی را سپردهگذاری کنید و پس از چند ماه میتوانیم به شما تسهیلات درخواستی را اعطا کنیم.» با دلی پر از بیم و امید خارج میشویم و به فکر تأمین پول اولیه برای سپردهگذاری میافتیم: «مقداری طلا داریم، کمی از پدر یا برادر یا دوست یا همکار قرض میکنیم و اگر بتوانیم کمی هم از شرکت یا اداره یا کارفرما اعانه میگیریم و…» با زحمت بسیار، پول لازم برای سپردهگذاری را فراهم میکنیم و در بانک حساب مربوطه را باز میکنیم و به انتظار مینشینیم تا شش ماه آینده که امتیاز وام به ما تعلق بگیرد. در مدت این شش ماه هم مدام برای وام نقشه میکشیم که چه چیزی بخریم، از کجا بخریم، چه برندی باشد و… . بالأخره پس از ماهها، روز موعود فرا میرسد و خوشحال به شعبۀ مربوطه مراجعه میکنیم بهخیال اینکه با حساب پرپول از شعبه خارج خواهیم شد و مستقیم به بازار خواهیم رفت. پس از اینکه با مسئول اعطای تسهیلات صحبت میکنیم متوجه میشویم که برای گرفتن وام، هنوز مقداری کار مانده که باید انجام دهیم: - برای دریافت وام، باید این مدارک را همراه بیاورید. و برگهای نصفهونیمه میدهد که روی آن نوشته است: «آخرین فیش حقوقی، اسناد داراییهای احتمالی اعم از سهام یا داراییها یا زمین یا مسکن که نشان دهد سطح دارایی و توان اقتصادی شما در بازپرداخت اقساط وام چقدر است، نامۀ کسر از حقوق، یک برگه چک سفید امضا بدون خطخوردگی به مبلغ اصل و سود تسهیلات، صورتحساب چندماه اخیر حساب بانکی که به تأیید بانک رسیده باشد، تأییدیۀ بانک مبنیبر نداشتن چک برگشتی یا سوءپیشینۀ مالی، استعلام تسهیلات اخذشده تا کنون و اطمینان از اینکه اقساط معوق ندارید» و از همۀ اینها دردسرسازتر «دو نفر ضامن کارمند دولت با آخرین فیش حقوقی و نامۀ کسر از حقوق و یک برگه چک و صورتحساب مربوط به حساب جاری»! این برگۀ نصفهونیمه آن چنان آب سردی بر تمامی هیکل ما میریزد که کلاً از فکر بازار و خرید و مشخصات کالای مدنظر بیرون میآییم و به این فکر میکنیم که چطور میتوانیم این مدارک را جمع و جور کنیم! اگر کاروکاسبی درستوحسابی داشته باشیم و بهاندازهای که اطمینانخاطر بانک را فراهم کند، از داراییهای منقول و غیرمنقول برخوردار بوده و همچنین صاحب حساب جاری و دستهچک و فاقد سوءپیشینه باشیم، میتوانیم به این فکر کنیم که ضامنها را از کجا پیدا کنیم؟! پس از کلی پرسوجو و طرح مسئله با اقوام و خویشان و دوستان و آشنایان و فامیل وابسته، درمییابیم که عمدۀ آنها فاقد قرارداد کار موردپذیرش بانک هستند؛ از میان شاغلان باقیمانده، عمدۀ آنها حساب جاری و دستهچک بدون برگشتی ندارند؛ از میان شاغلان اندکی که حساب جاری و دستهچک بدون برگشتی دارند، عمدۀ آنها قبلاً ضامن کس دیگری شدهاند و نمیتوانند نامۀ کسر از حقوق بیاورند! به هر زحمت و روانداختن و پیگیرشدن، بالأخره ضامن و مدارک لازم فراهم میشود و این بار خوشحال ولی خسته، وارد شعبه میشویم و همۀ موارد درخواستی را به مسئول اعطای تسهیلات میدهیم. چندباری به خاطر نقص در مدارک به شعبه رفتوآمد میکنیم تا اینکه بالأخره نظر مسئول شعبه را تأمین میکنیم و قرار میشود که در چند روز آینده مبلغ وام را به حساب ما واریز کنند. بعد از این همه مصیبت و ماهها استرس و بیخوابی و روانداختن به هر کسی، بالأخره مبلغ وام به حسابمان واریز میشود و به اتفاق خانواده به بازار میرویم و کالای مدنظر را خریداری میکنیم اما بهمحض اینکه میخواهیم از خرید آن شادمان شویم و از مصرف آن لذت ببریم، دغدغهای تلخ در پس ذهنمان همه چیز را به هم میریزد: اقساط وام! ماحصل این راهحل «بسیار ساده» این شد که پس از ماهها تلاش و زحمت و ازکارافتادگی و با همکاری اقوام و دوستان و آشنایان، وامی گرفته شده و با آن وسیلهای خریداری میشود و هنوز لذتی از آن نبرده، باید بخشی از همان حقوقی را که کفاف مخارج را نمیداد و نمیشد پسانداز کرد، به مدت چندسال برای اقساط وام بپردازیم و چون با یک حسابوکتاب دودوتا چهارتا چنین امری امکان ندارد، اقساط وام عقب میافتد و بانک با ضامنها و ضامنها با ما تماس میگیرند و آبروریزی روی آبروریزی و آخر سر تمام حقوق این ماه و ماه آینده و چندماه پس و پیش را باید برای اقساط جاری و عقبمانده بدهیم و بد از بدتر: دیگر حقوقی نمانده که بخواهد مخارج را پوشش دهد! و اگر آدم شریف و بااخلاق و حلالخواری باشیم باید دوشیفت و روزهای تعطیل و آخر هفته بهصورت تمام وقت کار کنیم تا شاید به وضعیت قبل از گرفتن وام برگردیم! تازه فراموش نشود که این همان راهحل «بسیار ساده» بود…